من این بی دست و پا را میشناسم...

من ان دیر اشنا را میشناسم

من ان شیرین ادا را میشناسم

بزور و زر نگردد رام هر کس

من ان بی اعتنا را میشناسم

غم عشقست و باید گریه ها کرد

من این درد و دوا را میشناسم

محبت بین ما کار خدا بود

از اینجا من خدا را میشناسم

ز مهر او بمن صد رشک دارید!

من ای مردم شما را میشناسم...

دل ما را بتاری مو توان بست...

من این بی دست و پا را میشناسم