ای دل ز من بریده ز یادم نمی روی...
وی پا ز من کشیده ز یادم نمی روی...
ای رفته از برابر چشمم بکوی غیر
اشکم بدیده ...دیده...ز یادم نمی روی
ای ساده دل کبوتر از باز بی خبر
وز دست من پریده...ز یادم نمی روی
ان چشم را بر روی چه کس باز می کنی؟
ای اهوی رمیده...ز یادم نمی روی...
در سایه کدام نهالی روم بخواب؟
ای نخل بر رسیده...ز یادم نمی روی...
دانم که امشبم به سحرگه نمی رسد...
ای جلوه سپیده...ز یادم نمی روی...
تا خواند این غزل ز من ان سرو ناز گفت...
ای بید قد خمیده...ز یادم نمی روی...
اثر معینی کرمانشاهی