من منم... من یک زنم ازادگی پیراهنم
عشوه از پا تا سرم لیکن ز سنگم اهنم
من منم...من مادرم ...دوستم...رفیقم...همسرم
شیره جانت ز من...چادر مینداز بر سرم
تاب گیسویم سرابی بیش نیست
نقش بیهوده بر ابی بیش نیست
وین لب لعل و حدیث چشم مست...
بر لب مست خرابی بیش نیست
وصف ابروی کمان و تیر مژگان سیاه
حربه و ابزار جنگ شعر نابی بیش نیست
من منم...من یک زنم عطر هوس دارد تنم
نطفه هستی درم از جان و از دل می تنم
روبهک من شیرزنم...خاموش تو...من روشنم
با سلاح دین دگر اتش مزن بر خرمنم
تا بدانی چیست جان و جوهرم
دستی انداز و تو دریاب گوهرم
نیمه تنها مرا خود بدان
من برابر با تو چنس دیگرم
بال و پر بگشا کاندر راه عشق
بال پرواز گر تویی...من شهپرم
(زیبا شیرازی)
من چون بشدت خجالت کشیدم و چون میترسم اگه بازم شعر بنویسم دیگه داد همه در بیاد...امروز میخوام چند جمله از افراد مختلف درباره موفقیت بنویسم...امیدوارم خوشتون بیاد...
بیاد داشته باش که:
خوشبختی این نیست که //که// هستی و یا //چه// داری...خوشبختی صرفا ان چیزی است که در فکر تو می گذرد....
دیل گارنگی
×××××××××××××××موانع را تنها هنگامی خواهید دید که چشم از هدفتان بر گیرید.
هرگز از نیروی کلمات غافل مشو...انچه می گویی همانی است که خواهی گرفت.
هرگز نا اید مشو..اغلب از میان یک دسته کلید این اخرین کلید است که در را می گشاید...
هیج کجا نخواهیدشان یافت...
دوستی کن تا که انها را همه جا بیابی...
این چند جمله اخر رو خودمم نمیدونم مال کیه...اکه میدونی بمنم بگو...
نرسد دست تمنا چو به دامان شما...
می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانی است درین فاصله....
قربان شما
فریدون مشیری
باران را بهانه کردم...قطع شد...
برف را بهانه کردم ...اب شد...
گم شدن کفشهایت را بهانه کردم...پیدا شد...
اصلا چرا می خواهی بروی؟
(نهال حیدری)
باز بودن یه پنجره رو چه جوری میشه فهمید؟
یه سنگ به طرفش پرت میکنیم.
صدایی میاد؟
نه؟نمیاد؟
خوب پس...باز بود.
حالا یکی دیگه...
شترق...
اه....باز نبود...
شل سیلور استاین
بر لبش یاقوت احمر می کشم
از شراب لعل...ساغر می کشم
تا که یابد مشک و عنبر بوی ناب
موی او بر مشک و عنبر می کشم
ساقی من هر چه میریزد به جام
تلخ یا شیرین همه سر میکشم(پارازیت....تو یه رقت این کارو نکنیا...اومدیم و شوکران داد بخوری...
)
قمری بشکسته بالم من ولی
باز هم تا کوی او پر می کشم
گر بیاید یارم از شهر غریب
پای او بوسیده در بر می کشم...
اثر شهین طاهری
اروم اروم رفته بودی...تو از دلم کنده بودی
انگار نه انگار که یه روز...تو با دلم مونده بودی
اروم اروم با دلم از تنهایی ها گفته بودم
همون دلی رو که یه روز ...خودم بهت بسته بودم
دل میگه مهربونی رفیقی همزبونی
من میگم اخه من چی؟همش به فکر اونی...
دل میگه همنشینه...رفیقه دلنشینه...
من میگم عادتت شد...دشمن خوش نشینه
اروم اروم گریه کردم
از بخت بد شکوه کردم
از تو پیش دل تنها بد گفتم و گله کردم
دل میگه سهم من چی؟!مرهم درد من چشی؟!
رفته بهار عمر پس...ارزوهای من چشی؟
من میگم باشه یکبار...برای اخرین بار
اونم بخاطر تو...می بخشمش من اینبار
یک شاخه گل خونه بفرست
سبد سبد بوسه بفرست
بگو که بی تو میمرم
پیغوم بده...نومه بفرست...