الهی بمیرم برا این کرو لالها...طفلکیا چی میکشند...چقدر سخته براشون حرف دلشونو به اطرافیانشون بفهمونن...حالا میفهمم چی میکشند... با اجازتون دو روزه خروسک گرفتم و صدا ندارم...هرچی اته پته میکنم هیچکی نمیفهمه چی میگم...
دیروز رفتم داروخونه کرم دست بگیرم...دو ساعت خودم و کشتم که به فروشنده بفهمونم چی میخوام...بعد دو ساعت که آقا همینجور هاج و واج نگام کرد گفت:خانم ببخشیدا...من اصلا نفهمیدم چی گفتید...
آی آتیش گرفتم...هرچی بیشتر دادمی زدم صدام کمتر در میومد (البته اینبار داشتم دعواش میکردم که مرد حسابی مگه مرض داری؟خوب اگه نمیفهمی چی میگم زودتر بگو 2 ساعته دارم با این صدا حرف میزنم تازه الان میگی نفهمیدی چی گفتم؟!)
حالا باز دیروز یه ذره صدا با پارازیت داشتم الان که دیگه هیچی...خدا بخیر کنه فردا رو...اگه با این صدا برم سر کلاس این جونورا دست میگیرند برام....حالا مگه دیگه ول میکنند.... 4 شنبه ساعت آخر تا وسطای کلاس صدام قابل شنیدن بود ولی نیم ساعت آخر دیگه تقریبا فقط چند تا میز اول صدام و میشنیدن...وای کشتن منو...(آخر ترم منم میکشمشون...فچ چلدند...
)
_تیچر صداتون چه خوشگل شده...
_تیچر میشه این سانگ(آهنگ)و یه بار دیگه بذارید بخونیم با هم؟
بعدشم پکی زدند زیر خنده...
خبر ندارند کلی بدو بیراه تو دلم بارشون کردم...
این از شاگردام ...اونم از همکارام...چنان دلداریی بهم دادند که نگو:
_خانم مانوی نترسیدا...چیزی نیست...منم چند وقت پیش همینجوری شدم...تا 3 هفته صدا نداشتم ولی بعد از 3 هفته خوب شدم......جیغ.....3 هفته...من اگه تا 3 هفته صدا نداشته باشم خودمو میکشم....
خلاصه که ببم جان...اگه آدم قدر نعمتایی و که خدا بهش داده ندونه...همین بلایی سرش میاد که سر من اومد..