
پ.ن. خیلی وقت بود اینجا نبودم یعنی راستشو بخواهید فکر نمی کردم دیگه کسی اینجا رو بخونه اما با پیغامایی که بعضی از دوستان برام گذاشتند دیدم ظاهرا هستن کسانی که هنوزم اینجا رو می خونند (ممنون که هستید) گفتم لااقل بیام و یه خبری از خودم بدم. خبر خاصی نیست جز اینکه در این گپ یک ساله ای که پیش اومد خداوند عالم دختری به من عطا کرد و خوب نگفته معلومه که باید سرم حسابی شلوغ شلوغ باشه. متن بالا اتفاقی بود که بین من و دخترم رخ داد هفته ی پیش منم جریانو از زبون اون نوشتم.