ابری ترین هوا...

وقتی پرنده صبح رو شاخه ها میشینه
خورشید خانم یه خوشه شبنم ز گل میچینه...
ابری ترین هوا رو تو چشم تو میبینم
شبا به زیر بارون با یاد تو میشینم
وقتیکه بوی بارون میپیچه توی جنگل
اقاقی لطافت میشه یه طاق مخمل
وقتیکه ابری میشه چشمای سبز بیشه
دستای خیس بارون میمونه روی شیشه
ابری ترین هوا رو تو چشم تو میبینم
شبا به زیر بارون با یاد تو میشینم
حالا شبا  که نیستی چشمای من میباره
اواز گریه ها تو  به یاد من میاره
بعد تو دست بارون رو شونه های گل نیست
رو شاخه  اقاقی جا پای سبز گل نیست...
شاعر رضا عبد اللهی
از البوم کوچ عاشقانه