هدیه آسمونی

 خودم از شنیدن خبرش انقدر متعجب شدم که حق میدم بهتون اگه باور نکنید!

یعنی اگه من یه ذره شعور و معرفت داشتم که می تونستم درک کنم تو چقدر خوبی خدا جونم، اگه یه ذره معرفت داشتم؛ یعنی فقط if only... وضعیت روحی معنویم خیلی خیلی بهتر از اینا بود... مرسی عزیز دلم که اینقدر مهربونی و به 24 ساعت نکشیده جواب دلم رو دادی؛ این هدیه آسمونیت برام هزاران بار بیشتر از ارزش مادیش ارزش داره؛ این زیباترین و قشنگترین سوپرایز زندگیم بود 

پ.ن. تو مسابقه ای که تو اداره مون برگزار شد، یک سکه تمام بهار آزادی برنده شدم.

سوپرایز

هوس یک سوپرایز حسابی کرده دلم... از اون سوپرایزا که از شوق داشتنش ذوق کنی و اشک شوق از دیده بباری... خدایا میشه تو که خیلی خوبی و خیلی مهربونی و کارت خیلی درسته، لطفی کنی و دل این بنده ی گنهکار سراپا تقصیرت رو با فرستادن یک فروند بارش برف سنگین خفن، خوش کنی و شاد؟ میشه آیا؟ اگه نه، پس میشه لطفا مرحمتی کنی و اسم منو از تو صندوق الکترونیکی قرعه کشی لاتاری بکشی بیرون و حسابی سوپرایزم کنی خدا جون؟ اگه اینم نمیشه، میشه پلیز یک فروند کتاب عشقولانه قشنگ از آسمون هفتم برام ارسال کنی؟ میشه پلیز؟ هاین؟ نه؟ اینم نمیشه؟ بابا...اه... دیگه خستم کردی... آخه تو چه جور خدایی هستی که به بنده ات توجه نمیکنی و دلش رو شاد نمی کنی با یه چیز جیزگولک؟ هاین؟ تو چه جور خدایی هستی آخه؟ اصلا من این حرفها سرم نمیشه من دلم یک سوپرایز مشتی می خواد! خودت یک فکری به حالش بکن!

پرواز

خسته و کوفته سوار ماشین میشم؛ امروز انقدر کارهای فوری فوتی انجام دادم و از مغزم کار کشیدم که دیگه حس میکنم سرم داغ شده حسابی. برای کمی خنک شدن و تمرکز گرفتن، سرم رو میچسبونم به شیشه پنجره و غرق میشم تو دریای پرتلاطم فکر و خیال==> به نظرت چرا خانم همکار امروز اینجوری کرد؟ نکنه از حرف من ناراحت شده بود؟ ولی منکه حرف بدی بهش نزدم؛ ایش... چقدر مردم زودرنج شده اند تازگیا! راستی چقدر خوب شد این قسطای پارسیانمون تموم شد و یه بار گنده از رو دوشمون برداشته شد... یکی نیست بهم بگه آخه دختره ی اخمخ تو که اهل خوندن کتابای سیخونکی نیستی واسه چی رفتی اونهمه کتاب خریدی؟ هاین؟ دیگه باید کم کم کارای خونه تکونی عید و شروع کنم... منکه فقط پنجشنبه-جمعه ها رو وقت دارم تازه اونم یه در میون... میگم نکنه یه وقتی....... گرومپ!!! گارامپ!!! تق!!! توق!!! تالاپ!!! تولوپ!!!  نخیر... اینا دیگه جزء افکار بنده نیست؛ بلکه صدای تلاقی سر مبارک اینجانب با سقف ماشین می باشد که این تلاقی ناشی از پرواز جناب راننده از روی دست اندازها و سرعتگیرها می باشد! برای بار هزارم ازت میپرسم آخدا هدفت از خلقت غیرمستقیم این پیکان چی بوده؟ هاین؟ نه خدایی چی بوده؟