...

ازش پرسیدم چقدر دوستم داری؟ گفت : به اندازه ئ شکوفه های بهاری . و چه راست می گفت ...شکوفه های بهاری میهمان دو روز بودند ...
                                                        ****
زندگی زیباست نه به زیبایی حقیقت .
حقیقت تلخ است نه به تلخی جدایی.
جدایی سخت است نه به سختی تنهایی ...
                                            **************  
 پروردگارا ! به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم .
دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم.
بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم.
مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند...
                                                      ***
یک صندلی کنار رویاهایم از آن تو , بنشینی یا بروی .....
                                          **************
در زمانی که وفا قصه ئ برف به تابستان است
و صداقت گل نایابی
و در چشمان پاک شقایقها
عابر بی عاطفه ئ غم جاریست
به چه کس باید گفت
با تو انسانم و خوشبخت ترین ...
                                               ****
آسمان چیز عجیبیست ... نمیدانستم
عاشقی کار غریبیست ... نمیدانستم
زنده بودن به نفس نیست ... نمیفهمیدم
عشق کار همه کس نیست ... نمیفهمیدم
                                    ***************
روزگار خیلی تیره است
من یک دنیا رنگ سفید می خواهم و عمر نوح
تا تیرگی های روزگار را
سفید کنم ....
                                   *********
ختم کلام اینکه حتی یک کلمه از حرفای بالا هم از خودم نبود ...


وقتی زندگیت مجموعه یی از نارضایتیها باشه اونوقت دیگه هیچی راضیت نمیکنه ... پیش دوستهات تنهایی ... پیش خونوادت تنهایی ... پیش همکارات تنهایی ... پیش خودت تنهایی ... هیچی خوشحالت نمیکنه ... افسار زندگی از دستت در رفته و تو دلت میخواد فقط بشینی و نگاه کنی ... کاری وکه می دونی غلطه انجام می دی ... می دونی غلطه ها ولی انجامش می دی و عجب اینکه یکی نیست دستت و بگیره و نذاره ... یکی نیست دستت و بگیره و از این وضعیت خلاصت کنه ... همه فکر خودشونند ... اگه سودی براشون داشته باشی میان پیشت وگر نه ... به قول مولانا :
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بد حالان و خوشحالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
اااااااااااااه .... از قرن هفتم تا حالا زندگی همینجوری بوده ... هی هیچ کی حرف هیچ کی و نمیفهمه ( پارازیت ... یعنی راستش و بخوای میفهمه ها  ولی به نفعشه که نفهمه ) ... عجیبه همه به یه زبون حرف می زنند  ولی بازم حرف هم و نمیفهمند ... بچهه از مادرش موز میخواد مادره میره براش خیار میخره ... اون یکی دلش عروسک میخواد مادرش مجسمه میره میخره ...  من دلم ... میخواد مادرم .... تو دلت ... میخواد مادرت ... دوست دلش ... میخواد دوست ....پدر دلش ... میخواد فرزند ....
عجب روزگاریه ...
                                 ***************************
یک ماه ونیم دیگه سال نو میشه ... یک ماه دیگه من یه سال بزرگتر می شوم ( پیر شدیم رفت پی کارش ) یک ماه دیگه زمستون تموم میشه ... دلم براش تنگ میشه ... دوباره بهار میاد پشتش تابستون و پشتش پاییز وپشتش زمستون و پشتش بهار و پشتش .... بیا ... خل شدم رفت پی کارش ...
                                                  **********

یه میخه میره عروسی انقدر قر میده پیچ میشه!!!
                                                      ******
هرکی تو زندگی یه عزیزی داره... تو چی؟ عزیزی داری؟ خودت عزیز کی هستی؟
قدر عزیزت و بدون ... سعی کن کاری کنی که همیشه عزیز بمونی ....
(پارازیت ... دو کلوم از مادر عروس )

من و ...

غریبه اومد ; اونقدر نرم و آهسته که اومدنش و نفهمیدم.
غریبه دل بست ; اونقدر سریع و خالص که دل بستنش و باور نکردم.
غریبه گریه کرد ; اونقدر نرم و بی صدا که که چیزی نشنیدم.
غریبه برام شعر خوند ; اونقدر ملایم وقشنگ که اشکم و درآورد.
غریبه خیلی چیزها رو برام باز کرد ; اونقدر تیز و ماهرانه که باور کردم.
غریبه دنبال راه میگشت , آدرس خونه ئ دلم و میخواست , بهش آدرس اشتباه دادم ;غریب است , راه و بلد نیست , میره بر نمیگرده ... ولی برگشت !
دوباره آدرس خواست ; دوباره آدرس غلط دادم , دوباره رفت . گفتم اینبار دیگه بر نمیگرده ...
ولی باز اومد !!! امید از چشماش و حرارت از قلبش نور بالا می زد.
دلم نیومد باز آدرس غلط بدم ولی دادم !!!
غریبه عصبانی شد ... لشگرکشی کرد ; با خونوادش اومد ... سرم و گول مالید , خودش و پشت سبد گلش قایم کرد که نبینمش !
غریبه ها اومدند ... نشستند ... ولی اینبار غریبه دیگه غریبه نبود , آشنای دیرینه بود من نمیشناختمش ... آشنای غریب نگام کرد , خندید ... محبت و شادی فضای خونه را پر کرد...
غریب آشنا دستم و گرفت ... غریب آشنا پیشنهاد شراکت داد ; شراکت در :
همراهی ,وفاداری , عشق, دوستی , شادی , غم , قهر , آشتی , خنده , گریه ... قول داد در سود و زیانش هم با هم نصف نصف شریک باشیم و ... منم قبول کردم.
حالا ... قراره شراکتمون و تثبیت کنیم ...
غریبه خوشحاله , منم ... غریبه گریه کرد , منم ... غریبه خندید , منم ... غریبه ذوق کرد, منم ... غریبه انتظارش به پایان رسید , منم ... غریبه شاده ,  منم ... غریبه راهی سفره , منم ... غریبه ..... منم ....

سلام ...

چقدر بلاگ اسکای و ناز و گوگولی مگولیش کردند ... یه آدم برفی خوشگل و دم و دستگاه و خلاصه اوووووووه الده همونچه خودش! حالا که همچینه ... منو جو گرفته میخوام کانال دو بنویسم ...
Longest is Mother's love ... Shortest is Other's love ...Sweetest is Lover's love But strongest is Friend 's love
 *******      
If you could die before me ... ask if you could bring a friend
Stone Temple
*******     
گفتند ستاره را نمیتوان چید , و آنان که باور کردند , برای چیدن ستاره حتی دستی دراز نکردند. اما , باور کن که من به سوی زیباترین و دورترین ستاره دست یازیدم و هرچند دستانم تهی ماند اما چشمانم لبریز ستاره شد ...
********      
مرگ از زندگی پرسید : آن چیست که باعث می شود تو شیرین و من تلخ جلوه کنم؟ زندگی لبخندی زد و گفت : دروغهایی که در من نهفته هست وحقیقتی که در تو وجود دارد ...
******* 
      دیروز که فریاد زدی دوستت دارم گفتم : نمیشنوم ... لطفا بلند تر!!!
فردا که به آرامی گفتی دیگر دوستت ندارم گفتم : هیس ... چرا داد میزنی ؟!!!
*******      
میدونی خیلی وقته میخوام یه چیزی بهت بگم اما روم نمیشه ..... نمیدونم چه جوری این جمله رو به زبون بیارم...... میدونی امروز شهامت پیدا کردم و میخوام بهت بگم ..... من ....... من ... من خیلی ... من ...... من خیلی ....... تورو ...... من خیلی تورو ...... من خیلی تربچه با پنیر دوست دارم تو چی ؟!
********       
هرکس چرایی برای زیستن داشته باشد ... با هر چگونگی خواهد ساخت !
*********     
یه روز دل نشست با خودش فکر کرد ... به خودش گفت سنگ میشم از این به بعد ! سنگ شد  رفت میون سنگها نشست . اما عاشق سنگها شد ....
پارازیت ... دله یا بازار مشترک بوده یا تقلبی هرچی بوده به صاحبش انداختند .... 
فکر کنم  دیگه لزومی نداشته باشه بگم حرفای بالا از خودم نبود ... اینهمه حرف از خودم نوشتم  چی شد؟هیچی !!! اینبار گفتم یه ذره از حرفای این و اون بنویسم بلکه شاید به درد کسی بخوره !!!