بقول فرنگیا...happy shab yalda....

امشب به بر ...من است و ان مایه ناز
یارب تو کلید ...صبح و در چاه انداز
ای روشنی.... صبح و به مشرق برگرد
ای ظلمت شب...با من دیوانه بساز...(پارازیت...خیلیم دلت بخواد...)
امشب شب مهتابه...(یلدا)...حبیبم رو میخوام...
حبیبم مگر خوابه...طبیبم رو میخوام...(پارازیت...تو هم با این حبیب خوابالوت...)

یکسال دیگه گذشت دوباره رسیدیم به بلندترین و زیباترین شب سال...شب یلدا....
دوباره همه دور هم جمع میشند...میگند...میخندند...میرقصند....از خاطرات قشنگشون برا هم تعریف میکنند...از همه مهمتر...اجیل می خورند...(جای من بی دندون تا میتونی اجیل بخور...بعدا برام تعریف کن چه مزه ای بود...)فردا صبح هم همه خواب میمونند...ولی با این وجود...
پر اجیل ترین...
شلوغ ترین...
نینای نای ترین...
و
خاطره انگیزترین شب یلدا رو داشته باشی...خوش بگذره...

روز و شب...

مانده ام در حسرت بالا بلایی روزو شب
جان دهم از دوری دیر اشنایی روزو شب
هر سحر نام تو را با سوز دل سر داده ام
تا مگر بر تو رسد از من صدایی روزو شب
دل خوشم با خاطرات هر شب تو روزها
بی تو دارم با دل خود ماجرایی روزو شب
پیش رویم قاب عکسی از تو دارم ماه من
روز و شب با یاد تو دارم صفایی روزو شب

سلام...

به به میبینم که همه با من شوخلوخشون گرفته...ببینم کی گفته من میس مارپل ثانی هستم؟...( چون شکلکشو اینجا نداره بی زحمت خودت یه ابروتو ببر بالا جای من....)
اولندش دست گلتون درد نکنه نظرات خوب و محبت امیزتون رو برام گذاشتید...
دومندش...اخه ببم جان...حالا من نه خانم مارپل...چطوری بفهمم کی برام پیغام گذاشته...
یکی که نماینده استقلال یا شایدم هیتلر است...با اسم اس اس نظرات خوبشونو برام میذارن هر دفعه هم کلی زحمت میکشند و ایراد و اشتباهاتم و بهم گوشزد می کنند...(چون اینجا گل نداره یه   دسته گل و تو ذهنت تصور کن تقدیم به جناب  اس)...(ولی خیلی بدی یادت باشه...اخرشم دستور پخت سوپ قورباغه رو بهم ندادی...)بعدشم میگن چون میخوام شناخته نشم از اسم اس اس استفاده میکنم...(ولی اجه راست میجی خودشو معرفی کن...)
یکی دیگه از دوستان که قبول زحمت کردند و نظر ارزشمندشونو برام گذاشتند...خودشون را جناب دوست معرفی کردند...تازشم ایمیل ادرسشونو هم برام گذاشتند...و چون من دیدم حیفه دیگران و از دیدن چنین ایمیل ادرسی محروم کنم در نتیجه ایمیلشونو میدم بهت که اگه خواستی تو هم بهشون میل بزنی:khodet_midounei@x.com .....
و نفر سوم دوست عزیز و گرانقدر بنده    جناب     ت   که پس از اظهار نظر عشق انگیز روح انگیزشون    ...بازم خودشونو معرفی نکردند...(یه دسته گل خوشگل رز هم تقدیم به جناب ت بخاطر احساسات قشنگشون)
فقط مگه من دستم به اونی که منو میس مارپل معرفی کرده نرسه...اخه من دخمل به این خوفی دلت میاد اذیتم تونی؟(یک قیافه مظلوم جگر سوز و بیار جلو چشت ...یعنی منم)
ولی با تمام این حرفا و شوخلوخایی که کردم...دست تک تکتون درد نکنه با این نظرات خوب و دلگرم کننده ای که برام میذارین و خوشحالم میکنید...
با   هر اسم  و مشخصه ای که هستید و هر ایمیل ادرسی که دارید...هر جای دنیا که باشید...دوستتون دارم...
الهی همیشه شاد... 
و
خرم...
و
سربلند باشید...

یکی از ما...

یکی از ما داره باز به اون یکی دروغ میگه...

یکی از ما رفته باز سراغ یه یار دیگه...
یکی از ما داره باز تو عشق خیانت میکنه
داره دستاش به یه دست دیگه عادت میکنه...
(پارازیت...نینای نانای...)
اون تویی که دستت و تو دست دیگرون دیدن
اون تویی که ادما با دست بهم نشون میدن
اونی که سادگی رفته از نگاش فقط تویی
اونی که عشق و گذاشته زیر پاش فقط تویی...
برو از تو قلب من که قلب من جای تو نیست
دیگه دل عاشق اون چشمای ریبای تو نیست
واسه برگشتن و موندن دیگه خیلی دیر شده
اخه این دل دیگه یک جای دیگه اسیر شده...

(وا...پس واسه چی به بچه مردم تهمت میزنی؟!)
شاعر : شاهکار بینش پژوه
از البوم ای عاشقان
خواننده علیرضا عصار

ابری ترین هوا...

وقتی پرنده صبح رو شاخه ها میشینه
خورشید خانم یه خوشه شبنم ز گل میچینه...
ابری ترین هوا رو تو چشم تو میبینم
شبا به زیر بارون با یاد تو میشینم
وقتیکه بوی بارون میپیچه توی جنگل
اقاقی لطافت میشه یه طاق مخمل
وقتیکه ابری میشه چشمای سبز بیشه
دستای خیس بارون میمونه روی شیشه
ابری ترین هوا رو تو چشم تو میبینم
شبا به زیر بارون با یاد تو میشینم
حالا شبا  که نیستی چشمای من میباره
اواز گریه ها تو  به یاد من میاره
بعد تو دست بارون رو شونه های گل نیست
رو شاخه  اقاقی جا پای سبز گل نیست...
شاعر رضا عبد اللهی
از البوم کوچ عاشقانه

سلام...

اخیش.......نوار عصار و گرفتم خیالم راحت شد...دستت و از رو گوشت بردار دیگه جیغ نمیزنم...میدونی دیروز چرا اینقدر جیغ زدم؟اها...مطلب داره...تو وقتی گرسنت میشه چی کار میکنی؟میری غذا میخوری...وقتی  تشنت بشه؟ میری اب میخوری...وقتی از دست برادرت کفر کائناتت در میاد چی کار میکنی؟یه کار میکنی اشکش در بیاد...خوب...؟ اینا همه نیازای جسمانی ادم است...(البته مورد اخر جسمی و روحی با هم بود.)حالا میریم سر نیازای روحانی.... ارضای نیازهای روحانی در افرادمختلف فرق میکنه...یکی با ورزش ارضا میشه...یکی با کتاب خوندن...یکی با شنیدن یک موزیک قشنگ...یکی بر عکس با شنیدن یک اهنگ اجغ وجغ(البته ار نظر من اجغ وجغ...مثل این اهنگای دیشدین دیشدینه...)ولی خوب شعر و موزیک چیزایی هستند که کم یا زیاد تقریبا برا همه ارامش بخشند...حالا یکی مثل بابای من با اهنگای مرضیه میره به یه عالمی که نمیدونم کجاست...یکی هم با اهنگای جواد یساری(زهلم گدمیش)میره  به یه عالم دیگه...
حالا میاییم سراغ من...دیگه تو این مدت باید فهمیده باشی که من از خوندن شعر بیشتر از هر چیز دیگری ارامش میگیرم و لذت میبرم...ولی لذت کامل و وقتی میبرم که بعضی از این اشعار با یک اهنگ خوب(یا دلنشین ار نظر خودم)و یک خواننده خوب اجرا بشه...علیرضا عصار بنظر من یکی از بهترین اجرا کننده هاست...(ببین گفتم بنظر من..من یک انسان مستقل هستم و ایده و نظر خودم و دارم...تو هم ایده ونظر خودت وداری...ولی اصلا قرار نیست چون من عصار و دوست دارم پس عصار بهترینه و یا اینکه  مثلا چون تو دوستش نداری پس خواننده خوبی نیست...من اینجا دارم از احساسات خودم میگم...)وقتی شعری را دکلمه میکنه واقعا منو میبره به یه عالم دیگه... تو انتخاب شعراش هم خوش سلیقست   یا شاید حالا چون با سلیقه من جوره  اینطوری میگم...اگه خودت اهنگاش و گوش کردی که هیچ...خودت میدونی...اگرم  نه...من یکی دوتا از شعراش وامشب مینویسم خودت قضاوت  کن...(امشب عصار خیلی خوش بحالش شد...یه عالمه پپسی باز کردم براش...)
دو ماه پیش که رفته بودم کنسرتش چندتا از اهنگای البوم جدیدشو خوند و ...جیغغغغ.....خیلی قشنگ بود....از اون موقع تا حالا دارم روزشماری میکنم تا البوم جدیدش بیاد به بازار...
این جریان گذشت  و گذشت تا دیروز که رفتم به وب بلاگ  این صنم تیر تپر و دیدم دوتا از شعرای البوم جدید عصار   ونوشته....اولش که اومدم اینجا و کولی بازی دراوردم. ... یه ذره  هم تو  خونه  جیغ  جیغ کردم که الا و بلا من این کاست و میخوام ....بعدشم(الهی بمیرم برا خودم)ار اونجاییکه هیچ کی تو  خونه تره هم برام خورد نکرد...خودم امروز رفتم خریدمش...حالا...جای همتون خالی...(به جون مامانم من هیچ پولی ازش نگرفتما اینقده دارم تبلیغشو میکنم...)
دارم اهنگاشو گوش میکنم و کلی کیف میکنم...اگه تونستم یکی از شعراشو میذارم برات...ایشالا که تو هم خوشت بیاد ولی اگه نیومد...بر من ببخش...(ولی مگه دسته خودته...باید خوشت بیاد...دهه...!!!!!)

سلام

جیییییییییییییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ
من البوم جدید عصار و میخوام......................................................!!!!!!!!!!!!!!

امروز میخوام براتون از درمان بیماریها بگم...البته درمان گیاهی...خانمها و اقایون پزشکی که با درمان گیاهی مخالفند نخوانند لطفا...
۱ـ برای حفظ صورت
هویج...کلم...خیار...رازیانه...کاهو...گوجه فرنگی...پیاز...جعفری...تره فرنگی...گیلاس...به...توت...توت فرنگی...پرتقال...هلو...انگور.
۲ـ  پوست چرب
کلم...خیار...لیموترش.
۳ـ  پوست خشک
هندوانه
۴ـ  جوش پوست ()
ترشک...جعفری...لیمو ترش...تمشک.
۵ـ بدی گردش خون
سیر...جعفری...اویشن.
۶ـ غلیظی خون
پرتقال
۷ـ  تبخال
سیب درختی.
۸ـ  برای باز شدن صدا
هویج...کرفس... جعفری...(پارازیت...غلط نکنم نویسنده سبزی فروشی چیزی بوده...جعفریاشو هیچ کی نخریده حالا میخواد اینجوری ابشون کنه)

ادامه دارد...(راستی اگه از این  موضوع خوشتون نمیاد بگید که دیگه ادامش ندم...)

به دیدارم بیا...

به دیدارم بیا هر شب

در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند

دلم تنگ است.

بیا ای روشن ...ای روشنتر از لبخند

شبم را روز کن در زیر سر پوش سیاهی ها

دلم تنگ است.

بیا بنگر چه غمگین و غریبانه

در این ایوان سر پوشیده وین تالاب مالامال

دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها

و این نیلوفر ابی و این تالاب مالامال

...شب افتاده است و من تنها و تاریکم.

و درایوان من دیریست

در خوابند

پرستوها و ماهی ها و ان نیلوفر ابی

بیا ای مهربان با من!

بیا ای یاد مهتابی!

اخوان ثالث

گریه سیب...

شب فرو می افتاد.

به درون امدم و پنجره ها را بستم.

باد با شاخه در اویخته بود

من...درین خانه تنها...تنها.

غم عالم به دلم ریخته بود.

نا گهان حس کردم:

که کسی...

انجا...بیرون...در باغ...

در پس پنجره ام...

می گرید...

صبحگاهان...

شبنم...

می چکید از گل سیب.

ه.ا.سایه(هوشنگ ابتهاج)