...

شدم عینهو پیرزنای هشتاد نود ساله ... اه ... حالم از خودم بهم میخوره ... صبح که از خواب پامیشم همچین دمغ و گرفته ام که انگار یه کشتی داشتم اندازه ئ ... تایتانیک و که میشناسی ممدشون یهنی نه مث تایتانیخ مونتهاسو اسمش میناتیک ... اونقوقتش انگاری که میناتیکم غرق شده ... هنوز ظهر نشده چشام از خستگی چپ شدن ... شبم که میام خونه تو نمیری ( به قول بابام) انگار یه تنه بیستون و کندم ...درب و داغون و زهوار در رفته ... ای خاک عالم تو سرت !!! دختره ئ لوس ننر از خود راضی نازک نارنجی  !!! تا یه ذره باد مخالف میاد بجا که خودت و تکون بدی و یا سفت وایسی سر جات یا نه تو هم همسوی باد خم بشی ... به زرتی پرتی میشکنی ... تو همون مینایی ؟! همون مینایی که میگفت ومیخندید و همه رو میخندوند؟ همونی؟ پاشو خودتو جمع کن ! نشستی زانوی غم بغل گرفتی که چی؟ پس کو اون همه هارت و پورت و مثبت اندیشی؟ کی بود میگفت نمیدونم صبحها ت و اینجوری و با این فکر آغاز کن ال میشه ... ظهرا این کار وفکر و بکن بل میشه ...شبا .... آره جون عمت ... همش و انچام دادی ... تو اگه بقیه ئ درسات وهم همینجوری یاد گرفته باشی و بخوای تو زندگیت بکار بگیری که دیگه ول معطلی !!!  والا ... بد میگم بگو بد میگی ... آی میخوام بمیرم ...آی دیگه نمیتونم ...آی اینجوری ... آی اونجوری ... پاشو جمع کن خودت هیچی بت نمیگم ! تو غلط کردی میخوای بمیری ! چیه؟ چی شده مگه ؟ به اسب شاه گفت یابو؟ بچه ننه ... نمیشه بهش حرف زد ...تا یه چی میگی فوری به تریچ قبای آبجی قفینا بر میخوره  و داد وهوار که آی بمن گفتن بالا چشمم ابروست !!! اه اه اه ... لوس ننر سوسول ! نوبرشو آورده ...حیا نمیکنی یه ماهه روزگار همه رو سیاه کردی؟ ! تا هر کی بهت میگه : آ ... میزنی کاسه کوزه ئ طرف و درب و داغون میکنی ... سراغ دوستات هم که قربونش برم ... 6 ماه 6 ماه نمیری ...اونا م که زنگ میزنند و گله میکنن بجای اینکه مث آدم عذرخواهی کنی که کوتاهی کردی ... چی میگی ؟ : سهیلا جون خیلی خسته ام بخدا ...( پارازیت ... کوفت ...ادا خودتو درآر) پریسا جون افسردگی گرفتم ( تو خیلی غلط کردی افسردگی گرفتی) ...یواش بابا ... گازش و گرفتی داری واسه خودت ... پیاده شو با هم بریم ! تو که خودمی نمفهمیم و درکم نمیکنی دیگه وای به حال دیگران ...همچین میزنم تو سرت بچسبی تخت دیوار ها ! اینهمه حرف زدم داشتم تو گوش خر یاسین میخوندم؟ برو پی کارت تا یه بلایی سرت نیاوردم !
هیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی....روزگار !
هرکس به طریقی دل ما میشکند       
بیگانه جدا ... دوست جدا میشکند
بیگانه اگر میشکند ... حرفی نیست
از دوست بپرسید ... چرا میشکند؟ ( پارازیت ... آخه مگه آزار داری؟!)
بی وفایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ..... بیوفایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ....
میری یا .... دختره ئ .......
خودتی !!!ِِِِِِِِِِِ