نمیدونی، نمیدونی، وقتی چشمات پر خوابه
به چه رنگه، به چه حاله
مثل یک جام شرابه....
نمیدونی، نمی دونی، چه عمیقه... چه سخنگو
مثل اشعار مسیحایی حافظ، یه کتابه...
مثل یک جام شرابه...
نمیدونی، نمی دونی؛ نمی دونی
که چه رنگه ... چه قشنگه...رنگ آفتاب بهاره
مثل یک جام بلوره، شاید از چشمه نوره
مثل یک جام شرابـــــــــــــــــــــــه
نمیدونی و بجز من، دگری هم نمیدونه
که یه دنیا توی اون چشم سیاهه
هرکی گفته، هر کی میگه، همه حرفه
تو رو میخواد بفریبه
جز دل من، جز دل من که پر از عشق و جنونه
حرف اون چشم سیا رو،
دل دیگه، نمیدونه، چشم دیگه، نمی خونه...
نمی دونی، نمی دونی، نمی دونی
باید گوشش بدی تا ببینی چقدر آهنگ قشنگیهشاهرخ خونده ولی بابا میگه قدیما یه نفر دیگه اینو خونده و خیلی هم قشنگتر از شاهرخ خونده... درست یادش نیست ولی ظاهرا عبدالوهاب شهیدی خوندتش (پارازیت... حالا اگه اشتابه نکشید بابام و ها... بنده خدا خودشم که گفت درست یادش نیست)

نمیدونم چه بلایی سر کامپیوترم اومده، هرچی و کپی میکنم، موقع پیست کردن فقط یک کلمه رو پیست می کنه ==> HELLO !!! فچ کنم ویروس گرفتم... حالا باز جای شکرش باقیه که ویروسه مودبه... هی سلام می کنه به آدم!!! هی من میگم دوره آخرزمون شده هی هیش کی باور نکنه....

پام همچنان درد میکنه....

فعلا همینا باشه تا بعد...فردا همین پستم و ادامه میدم... فعلا شب بخیر