کشفیات من!

نمیدونم آدما هر چند وقت یه بار به کشفیات جدیدی در مورد خودشون می رسند من ولی روزی ۲ مرتبه یه چیز جدید در مورد خودم کشف می کنم. مثلا اینکه: 

من می تونم خوشمزه ترین زرشک پلوی دنیا رو بپزم ولی با دیدن قیافه ۶ در ۴ همسر عزیز  بلافاصله بشقاب را از جلویش بردارم و مستقیم در سطل زباله خالی کنم و در جواب قیافه ی هاج و واج و دهان نیمه بازش بگویم: این کار را کردم تا دیگر یاد بگیری من هم حقی دارم و دلم میخواد یک بار هم مرغ آبپز و سالم بخورم نه مرغ سرخ شده ی جزغاله! (پارازیت... محمد عادت داره همه ی غذاها را سرغ شده و کاملا بریان شده بخورد) و نیز یادبگیری وقتی خانومت خسته و کوفته ساعت ۵ بعدازظهر میاد خونه و تا ساعت ۹ شب مدام کار می کنه، بجای دستت درد نکن و خسته نباشی اینجور قیافه براش نگیری! برای شام نان و پنیر داری!

من می تونم آن فیلم دی وی دی ای را که به تازگی خریده ام و اونهمه به فروشنده تاکید کردم اگر فیلمت پرده ای باشد پست میدهم ها، را ببرم و تو سر فروشنده ی دروغگویش خرد نمایم! 

من می تونم چنان سگ محلی به این آقای ایکس بی شعور نفهم بکنم بلکه خرفهم شود و اینقدر چپ و راست نیاد بشیند رو صندلی کنار میز من و اینقدر اباطیل تحویلمان ندهد! هرچند تابحال هم روی خوش بهش نشان نداده ام ولی هیچ وقت تا بحال نقش سگ آقای پتیول و هم بازی نکرده بودم ولی از امروز به بعد آنگونه می شوم! ولی این نادانی که من می بینم انقدر نفهم است که باز هم نمی فهمد که باید گورش را از اتاق ما گم کند و اگر او کار و زندگی ندارد ما کار داریم اینــــــــــــــــهوا و باید تا قبل از ساعت 4 کارهایمان را تمام کنیم!    

من می تونم برم کتاب فروشی و 1 ساعت و نیم دور خودم و کتابها بچرخم و اجازه بدم اون فروشنده ی فضول و خوره هر کتاب سیخونکی ای را که دلش میخواهد معرفی نماید و آخر سر همان کتاب درپیت خودمان را که از اول دستمان بود بخرم و با نشان دادن نیش مبارکمان به جناب فروشنده بر شدت دود و بخارهای افراشته بر فراز سرش بی افزایم تا دیگر او باشد تو کار مشتری دخالت نکند و سعی نکند کتابهای روی دست مانده اش را غالب مشتری بی زبون حیفونکیش که  من باشم، بکند! 

من می تونم به شیوه اون خانم فامیل نه چندان دور، هر چی به مغز ناقصم میرسد بارش کنم و جواب متکلهایش را چنان کلفت کلفت بدهم که از عصبانیت فیوز بپراند و هی مثل لبو سرخ و سفید شود ولی نتواند جوابم را بدهد تا دیگر او باشد که فکر نکند فقط خودش است که بلد است به همه تیکه و متلک بپراند و دیگران همه از دم لال هستند و نمی توانند مثل او باشند! او یا نمیداند یا خودش را زده به اون راه که آدم اگه فرزند یک تهرونی متلک گوی تلخ زبان باشد، می تواند دندان شکن ترین جوابها را بدهد اگر نمی دهد فقط مراعات فامیلی و چند سال کوچکتریش را می کند! که از این به بعد دیگر این کار را هم نمی کند!  

فعلا همینها را در مورد خودم کشفیدم اگه به اکتشافات بیشتری رسیدم، می آیم و باز هم تعریف می کنم!