بهارا

 

شاعر: مهدی عاطف‌راد 

بهارا از زمستان ها گذر کن
خزان خشک خو را در به در کن
برآور از دل سبزت شقایق
کویر بی کسی را بارور کن 

بهارا بشکفان دشت و دمن را
برافروزان چراغ یاسمن را
ز خون عاشقانت حجله آرا
زفاف نوعروسان چمن را 

بهارا راز رویش را بیان کن
سرود روشنی را ترجمان کن
غم بیدادگر را ریشه برکن
خوشی را حکمفرما بر جهان کن 

بهارا مظهر لطف و صفا باش
نوای مرغ خوشخوان وفا باش
عطا کن روح سبزت را به گلشن
طلوع دلنواز غنچه ها باش 

بهارا عشق ها را آتشین کن
نگاه عاشقان را دلنشین کن
به جای اشک خون آلود اندوه
تبسم بر لب گل جانشین کن 

بهارا عشق ها را  جان فزا  کن
سرود مهرورزان را رسا کن
به قلبم رمز نوزایی بیاموز
مرا با راز هایت آشنا کن