مکان:
توی رختخواب
زمان:
۱۱:۳۰ شب
حال و روز تو:
داشتی میمیری از خستگی و خواب و تازه خوابت برده بوده.
یهو:
دیلی دیلی دینگ!!!!
این چی بود؟:
صدای جیغ مانند اس ام اس سرکار! پس میخواستی چی باشه؟
چپندرقیچی و کورمال کورمال گوشیت و پیدا میکنی و صدتا فحش آب دار روونه ی فرستنده ی اساماس میکنی که چرا اینوقت شب مزاحمت شده. وقتی هم که فکر میکنی لابد یکی از دوستات یا بچههای خاله هستند که جهت مرض ریختن، از این اساماسهای یخ و لوس نصفه شبی میفرستند برات، تعداد فحش و بدو بیراهات و دو برابر میکنی!
ولی در کمال تعجب میبینی شماره ناآشنا و ایرانسله، بازش میکنی میبینی نوشته: سلام.
خوبین؟سال نوتون مبارک.وات ایز د مینیگ آو اتوبوس دو طبقه؟ پیداش نمیکنم.شرمنده.نرگس!*
دلت میخواد این گوشیت و بکوفونی به دیوار از زور عصبانیت! دوباره هرچی بدو بیراه بلدی اول به خودت (چون شمارهات و دادی به شاگردت) بعد به انگلیسیا بعد به سازنده تلفن همراه و از اون مهمتر اساماس و در نهایت به آدمای وقت نشناس، میفرستی و دوباره بیهوش میشی از خواب!
*یکی از شاگردان قدیمی.