آرامش

دلم میخواد برم لاله‌جین و تا میتونم ظرف سفالی بخرم... هوس کردم یه قسمت از خونه‌مو پر کنم از این چیز میزا. دلم میخواست دکوراسیون داخلی بلد بودم تا بتونم خونمو شکل یه کافه در بیارم... نمیدونم چی تو «کافه» هست که اینجور بهم آرامش میده؟ حتی اسمش هم آرامش‌بخشه برام. دیوارای آجری، صندلی‌های لهستانی، میز چوبی قهوه‌ای سوخته، نور کم و یه محیط نسبتا تاریک و شاعرانه، یه فنجون قهوه ی تلخ و خوشمزه و یک کتاب عاشقانه ی لطیف و قشنگ روی میز؛ تویی و این سکوت لذت بخش و این آرامش دلچسب درسته دیوار رو نمیتونم آجر کنم ولی میتونم کاغذ دیواری طرح آجر بگیرم که... میز و صندولی و نور و موزیک ملایم هم که حله... میمونه ظروف سفالی که اونم درستش میکنم... پس، پیش به سوی ...... آرامش