...

نه ... هشت ...هفت ...شش... پنج ... چهار ...سه ... دو ...یک ...بوم...!!! چشات و ببند ... حالا باز کن  ... یه بوم  دیگه  ! سال تموم شد... دوباره چشات و ببند  حالا یه نفس عمیق بکش ( اهم  اوهوم ایهیم  ...اوهو اوهو اوهو ... سرماخوردم) بوی بهار میاد ... بوی گل سبزه آجیل شیرینی عیدی ( پارازیت ... خجالت نمیکشی؟ خرس گنده شدی بازم عیدی میخوای ؟ _ آره میخوام به تو هم مربوط نیست ضد حال!) بوی ددر و گشت و گذار و ... یا نه  اصلا بوی هیچ کدوم اینا هم اگه  نیاد ... بوی یه خواب و استراحت جانانه میاد ... دیگه تا دو  هفته تا هر ساعتی که دلت میخواد بگیر بخواب و استراحت کن. آخ جـــــــــــــــــــــــــــــــــون!!! کتابهایی و که پارسال تا حالا هی خریدی و هی نتونستی بخونیشون ... بشین وبخون... فیلمهای دوست داشتنیت وتماشا کن و هی کیف کن و کیف کن  و کیف کن . ( آره جون عمه زینت محمد ... غریبه هم گذاشت تو به کارهات برسی !!! _ باز تو حرف زدی ضد حال ؟ غریبه خودش یه عالمه کار عقب افتاده داره باید به کاراش برسه ! ) یادم باشه سه شنبه صبح برم برا بچه ها کارت بخرم . اون هفته رفته بودم ولیعصر ... انتشارات هاشمی کارت تبریکهای قشنگی آورده ... شایدم رفتم ویلا  تنوع کارتهای اونجا بیشتره ...راستــــــــــــی ! سه شنبه ئ دیگه سیزده به در است !
_ حالت خوبه؟
_ مرسی خوبم.
_ قشنگ ! سیزده به در  یه ماه دیگه ست  هفته ئ دیگه چهار شنبه سوریه !
_خودم یادم بود ... خواستم ببینم تو حواست به منه یا نه !
_ اکه رو رو برم ! یه وقت کم نیاریها ...
وای  کلی دارم ذوق میکنم ...
_ چرا؟
_ نمیدونم... مد است ... همه بیخودی ذوق میکنن منم بیخودی ذوق میکنم ...
راستی یه چیزی ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش .... هوا داره باز گرم میشه از این قسمت قضیه اصلا خوشم نمیاد ...
_ عشق منی لاله روی من
همچون بهار  آمدی
در گلشن آرزوی من
چون گل به بار آمدی
گل به چمن  چون دل من
دل به تو بسپارد
مرغ فلک روشنی از روی تو دارد
 لای لای لا لا لای لا لای لـا  لـای  ....
عقیلیه ... داره میخونه  اسپیکر منم داره پخشش میکنه ...
_ الهی که خدا اول سالی  یه عقلی به تو بده یه پولی هم به من ...
_ فرق نمیکنه که پرفوسور ! تو منی منم توام ... فقط  سر وصدای تورو من میشنوم ولی سرو صدای من و همه میشنون !!!
خیلی وقته از مولانا چیزی ننوشتم ... حالا میخوام بنویسم ...
این سر که در این سینه ئ ما میگردد
از گردش او چرخ دو تا میگردد
نی سر داند  زپای و نی پای از سر
اندر سر وپا بی سر و پا میگردد
*******
این صورت آدمی که در هم بستند
نقشیست که در طویله ئ غم بستند
گه دیو  گهی فرشته گاهی  وحشی
این خود چه طلسم است که محکم بستند
****************
بسیار ترا خسته روان باید شد
و انگشت نمای این و آن باید شد
گر آدمیی ... بساز با آدمیان
ور خود ملکی ... بر آسمان باید شد
******
بیدار شو ای دل که جهان میگذرد
وین مایه ئ عمر به رایگان میگذرد
در منزل تن محنت و غافل منشین
کز منزل عمر .. کاروان میگذرد
**************
تا در دل من عشق تو اندوخته شد
جز عشق تو هر چه داشتم ... سوخته شد
عقل و سبق و کتاب بر طاق نهاد
شعر وغزل و دوبیتی آموخته شد
بسه دیگه دستم خسته شد....هـــــــــــــــــــــــــــی ...دو دفعه جوون هم بود جوونای قدیم ...