راههای دستیابی به آرامش
خشنودی
به دیگران سخاوتند باش...مهربان باش و دیگری را خشنود کن...دیگران از شما خشنود میشوند و شما از خود...
*************************
خوش آمد
تعارف و خوش آمد گویی احساس نیکو را پدید میاورد...حالتی که از احساس مخاطب هم بهتر است....
*******************
گذشت
هرچه بیشتر گذشت داشته باشی...در انجام تمرینهای آرام بخش تواناتر خواهی بود.
با گذشت بیشتر ...تشویش زندگی را کمتر کنیم.!
(پارازیت....یادمه بچه که بودم...سر کلاسای دینی...همیشه معلممون میگفت:اگه کسی اذیت و ناراحتت کرد و تو هم زورت بهش نرسید...اصلا غصه نخوریا...بسپرش بخدا بگو منکه ازت نمیگذرم الهی خدا هم ازت نگذره...بعدشم اون دنیا سر پل صراط یقشو بگیر نذار از پل رد بشه...از اونجاییکه هر چی تو عالم بچگی به ادم بگن تا مدتها ممکنه آویزه گوشش بمونه...منم یاد گرفتم که هر کی ناراحتم کرد و منم زورم بهش نرسید تو دلم بگم عیب نداره...اون دنیا یه خدمتی ازت برسم...اگه حلالت کردم...عمرا ببخشمت...ولی بعدش کم کم که بزرگ شدم دیدم به ازای هر باری که ان جمله رو پیش خودم میگم...یه چیزی اندازه گردو تو گلوم قلنبه میشه...هر بار هم یه قلنبه به قلنبه های قبلی اضافه میشه....تا اینکه بالاخره یکی پیدا شد که یادم داد حتی اگه یکی خیلی ناراحتم میکنه...تنها کاری که باید بکنم اینه که یه جا بشینم و با خودم خلوت کنم...بعد بلند بلند با خودم اسم اون فرد و تکرار کنم و بگم...من اونی و که ناراحتم کرده میبخشم...دلمم میخواد اونم اگه من ناراحتش کردم منو ببخشه...حالا دیگه کار ندارم اون طرف منو میبخشه یا نه فقط به این فکر میکنم که این بار به ازای هر مرتبه ای که این جمله رو پیش خودم تکرار میکنم یکی از اون قلنبه ها گره اش باز میشه و راه تنفسم باز میشه...دیگه خیلی بهتر از قبل میتونم نفس بکشم...و یه چیز هم میگم پیش خودمون بمونه...با این کار حسابی حرص اونایی که چشم دیدنم و ندارند..در میاد...چون هر کار میکنند که ناراحتم کنند...موفق نمیشند...
دیگه قدرت سابق و ندارند...
اینبار این منم که با آرامشم...باعث میشم هر بار که منو میبینند از عصبانیت مثل لبو سرخ بشند....
تو چرا این روش و امتحان نمیکنی؟قبول دارم اولش سخته ولی نتیجش عالیه...ضرر نمیکنی..یه بار امتحان کن...)
*************************
سر
بیشترین تنش از سر آغاز میشود نه از تن...
در اندیشه های خویش سختگیر مباش...
بر گرفته از کتاب کوچک آرامش
اثر پاول ویلسون 
...
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
جان بفدای چشم تو ... این چه نگاه کردن است؟
(پارازیت...بابا چی کار کنه طفلکی چشاش اینجوریه...)
عشق یعنی...
عشق یعنی اینکه
باور کنیم
یک دل دیگر ارادتمند ماست...
بعضی ها به شهاب میمانند..یا نه...ستاره ئ دنباله دار!سالها طول میکشد تا بیایند...خیلی طولانی ترازعمر تو و پدرانت...بعد یکدفعه درست وقتیکه انتظارش را نداری...ظاهرمی شوند. وتو فقط چند دقیقه مهلت داری تا آنها را ببینی.تمام وجودت را بریزی توی چشمهایت و سیر تماشایشان کنی.با درخششی بیاد ماندنی...ناگهانی و سفید...//منحصر بفرد//...بعد می روند غیر منتظره...درست مثل آمدنشان...تو میمانی و یک آسمان و جای خالی یک ستاره دنباله دار...و منتظر میمانی تا ستاره بعدی و اگر خوش شانس باشی...کسی چه میداند؟ ....شاید خورشید طلوع کند!
حسین شریف
تو را دوست دارم...
آن کیست که بیرون درون مینگرد؟در اهل جنون به صد فسون مینگرد؟
وز دیده نگر که دیده جون مینگرد؟
و آن کیست که از دیده برون مینگرد؟
(پارازیت...ای جوان...ای دونالد...تو هههههههههم؟!...خوف اخمخ جون حرف نمیتونستی بزنی سوات که داشتی...ایمیل میرفستادی براش...
) سعی کنیم حرف دوستانمون را بفهمیم ....قبل از اینکه دیر بشه...
مطالبی درباره خواب...
اتاق آبی فام
رنگها همانند اصوات نتنها بر عواطف که بر فیزیولوژی شما تاثیر میگذارند.طول موج رنگهای آبی...سبز و صورتی یا صورتی مات پدیدآورنده ئ احساس خستگی است.اتاق خود را با رنگهای سرد رنگ امیزی کنید و ببینید که احساس خستگی ناشی ار آن ... شما را زودتر به خواب می برد.
**************************
از شقیقه ها آغاز کنید
یکی از نقاط بدن که با فشار دادن و تماس...آرامش را پدید می آورد شقیقه های شماست.
شقیقه های خود را به نرمی و با حرکت دورانی مالش دهید و به ارامی فاصله ئ ابرو تا شقیقه را ضربه بزنید.
در چنین حالتی اندک اندک به ژرفای آرامش دست میابید.
**************************
بهترین حالت خواب
راحت ترین شکل خوابیدن خفتن بر روی شکم نیست.به پهلو خوابیدن نیز چندان مناسب نیست.بهترین شکل خفتن طاق باز یا به پشت خوابیدن است که مانع خرناسه کردن نیز میشود.
تنفس شما با طاق باز خوابیدن عمیق تر انجام میگیرد.
**************************
نقطه آرام بخش مچ
در روی مچ و درست بالای انگشت شست نقطه ئ کوچک و حساسی وجود دارد که فشاری اندک بر روی آن ارام بخش است.
این نقطه ئ آرام بخش را با انگشت سبابه هم زمان با کشیدن دم فشاری اندک بدهید و به هنگام بازدم فشار را متوقف کنید.
چنین کاری آساد و آرام بخش است.
بر گرفته از کتاب کوچک خواب
اثر پاول ویلسون 
زاهد بودم...ترانه گویم کردی
سر فتنه ئ بزم و باده خویم کردی
سجاده نشین با وقاری بودم
بازیچه ئ کودکان کویم کردی ....
******************
سرسبزتر از تو من ندیدم شجری
پر نور تر از تو ...من ندیدم قمری
شبخیزتر از نو من ندیدم سحری
پر ذوق تر از تو من ندیدم شکری
مامانننننن....پیر شدم...